آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

کوری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / koori /

blindness, visionlessness, sightlessness, eyelessness

blindness

visionlessness

sightlessness

eyelessness

نابینایی

دکتر نوع نادری از کوری را در او تشخیص داد.

The doctor diagnosed her with a rare form of blindness.

کوری دانش‌آموز مانع موفقیت تحصیلی او نشد.

The student's blindness did not hinder her academic success.

اسم خاص
فونتیک فارسی / koori /

Curie

Curie

پیر و ماری کوری (یابشگران رادیوم و پلونیم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

موزه‌ی کوری در پاریس مجموعه‌ای از دست‌سازه‌های مربوط به کار ماری کوری را در خود جای داده است.

The Curie Museum in Paris houses a collection of artifacts related to the work of Marie Curie.

میراث ماری کوری

the legacy of Marie Curie

اسم
فونتیک فارسی / koori /

فیزیک curie

curie

سنجه‌ی اندازه‌گیری تابشگری

کوری یک واحد اندازه‌گیری است که برای سنجیدن رادیواکتیویته‌ی یک ماده به کار می‌رود.

The curie is a unit of measurement used to quantify the amount of radioactivity in a substance.

کوری بعد از ماری کوری نامگذاری شد.

The curie is named after Marie Curie.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوری

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ضرارت عمیاء نابینایی
متضاد:

ارجاع به لغت کوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوری

لغات نزدیک کوری

پیشنهاد بهبود معانی