فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کوری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نابینایی

فونتیک فارسی

koori
اسم

blindness, visionlessness, sightlessness, eyelessness

دکتر نوع نادری از کوری را در او تشخیص داد.

The doctor diagnosed her with a rare form of blindness.

کوری دانش‌آموز مانع موفقیت تحصیلی او نشد.

The student's blindness did not hinder her academic success.

پیر و ماری کوری (یابشگران رادیوم و پلونیم)

فونتیک فارسی

koori
اسم خاص

Curie

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

موزه‌ی کوری در پاریس مجموعه‌ای از دست‌سازه‌های مربوط به کار ماری کوری را در خود جای داده است.

The Curie Museum in Paris houses a collection of artifacts related to the work of Marie Curie.

میراث ماری کوری

the legacy of Marie Curie

سنجه‌ی اندازه‌گیری تابشگری

فونتیک فارسی

koori
اسم

فیزیک curie

کوری یک واحد اندازه‌گیری است که برای سنجیدن رادیواکتیویته‌ی یک ماده به کار می‌رود.

The curie is a unit of measurement used to quantify the amount of radioactivity in a substance.

کوری بعد از ماری کوری نامگذاری شد.

The curie is named after Marie Curie.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوری

  1. مترادف:
    ضرارت عمیاء نابینایی
    متضاد:
    بینایی

ارجاع به لغت کوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوری

لغات نزدیک کوری

پیشنهاد بهبود معانی