blindness, visionlessness, sightlessness, eyelessness
دکتر نوع نادری از کوری را در او تشخیص داد.
The doctor diagnosed her with a rare form of blindness.
کوری دانشآموز مانع موفقیت تحصیلی او نشد.
The student's blindness did not hinder her academic success.
Curie
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
موزهی کوری در پاریس مجموعهای از دستسازههای مربوط به کار ماری کوری را در خود جای داده است.
The Curie Museum in Paris houses a collection of artifacts related to the work of Marie Curie.
میراث ماری کوری
the legacy of Marie Curie
فیزیک curie
کوری یک واحد اندازهگیری است که برای سنجیدن رادیواکتیویتهی یک ماده به کار میرود.
The curie is a unit of measurement used to quantify the amount of radioactivity in a substance.
کوری بعد از ماری کوری نامگذاری شد.
The curie is named after Marie Curie.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوری