city block, street, precinct
تیراندازی در کوی سیوچهارم اتفاق افتاد.
The shooting occurred in the 34th Precinct.
کارگران کوی
precinct workers
alley, alleyway, lane
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در یک کوی بنبست زندگی میکند.
She lives on a dead end alley.
کوی مسگران کاشان
the coppersmiths lane of Kashan
court, housing project, apartment complex
بازرس ساختمان در حال بازدید از کوی است.
The building inspector is visiting the new housing project.
او در سال 1941 به یک کوی عمومی نقل مکان کرد.
She moved into a nearby public housing project in 1941.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کوی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوی