cow, ox, bull, beef, steer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گوشت گاو نمکی، گوشت گاو نمکزده
corned beef
گلههای گاو
herds of beef
گاو تمام شب مومو کرد.
The cow bellowed all night.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گاو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گاو