cow, ox, bull, beef, steer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گوشت گاو نمکی، گوشت گاو نمکزده
corned beef
گلههای گاو
herds of beef
گاو تمام شب مومو کرد.
The cow bellowed all night.
کلمهی «گاو» در زبان انگلیسی به Cow ترجمه میشود.
گاو یکی از مهمترین حیوانات اهلی است که از دیرباز در زندگی انسانها نقش حیاتی ایفا کرده است. این حیوان بزرگ جثه، معمولاً برای تولید شیر، گوشت و چرم پرورش داده میشود و به عنوان منبع اصلی تامین مواد غذایی در بسیاری از فرهنگها شناخته میشود. گاوها به دلیل توانایی تولید شیر، نقشی کلیدی در صنعت دامداری دارند و محصولات لبنی مانند پنیر، کره و ماست از شیر آنها تهیه میشود. علاوه بر این، گوشت گاو یکی از منابع پروتئینی مهم در تغذیه بسیاری از مردم جهان است.
گاوها در انواع مختلف نژادها یافت میشوند که هر کدام خصوصیات مخصوص به خود دارند؛ برخی برای تولید شیر بهتر و برخی دیگر برای گوشت مناسبترند. این حیوانات بیشتر در مناطق روستایی و کشاورزی نگهداری میشوند و معمولا به صورت گلهای زندگی میکنند. گاوها گیاهخوار هستند و عموماً از علوفه، علف و محصولات کشاورزی تغذیه میکنند. سیستم گوارشی گاو شامل چند معده است که به آنها اجازه میدهد مواد غذایی سخت و فیبری را بهتر هضم کنند.
از نظر فرهنگی، گاو در بسیاری از جوامع و مذاهب اهمیت ویژهای دارد. برای مثال در هندوستان، گاو به عنوان حیوان مقدس شناخته شده و مورد احترام قرار میگیرد. در برخی فرهنگهای دیگر، گاو نماد فراوانی، ثروت و قدرت است. به علاوه، در هنر و ادبیات، گاو به عنوان نمادی از باروری، صبر و استقامت به تصویر کشیده شده است. این نمادها نشاندهنده نقش گاو فراتر از جنبههای صرفاً اقتصادی و زیستی آن است.
از لحاظ اقتصادی و زیستمحیطی، پرورش گاو چالشهایی نیز به همراه دارد. مصرف آب و منابع غذایی برای نگهداری گاوها زیاد است و در برخی مناطق، دامداری صنعتی باعث بروز مسائل زیستمحیطی مانند آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای شده است. با این وجود، با روشهای نوین دامداری و مدیریت پایدار، سعی میشود تعادل بین نیازهای انسانی و حفاظت از محیط زیست حفظ شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گاو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گاو