sin, crime, transgression, fault, wrong, offense, infraction, misdeed, immorality, evil, conviction, sacrilege, error, guilt, breach of morality
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اعتراف او به گناه همه را غرق شگفتی کرد.
His admission of guilt filled everyone with surprise.
احساس زجرآور شرم و گناه
an agonizing feeling of shame and guilt
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گناه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گناه