آخرین به‌روزرسانی:

گوینده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

راوی، سخنگو، ناطق

فونتیک فارسی

gooyande
اسم

سینما و تئاتر announcer, chorus, broadcaster, deliverer, anchorwoman, anchorman, linkman

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گوینده‌ی رادیو گفت ساعت نه است.

The radio announcer said it was nine o'clock.

گوینده قبل از شروع بازی اسامی بازیکنان را خواند.

The announcer read out the names of the players before the game began.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گوینده

  1. مترادف:
    راوی سخنگو متکلم ناطق
    متضاد:
    شنونده مستمع
  1. مترادف:
    شاعر ناظم

ارجاع به لغت گوینده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گوینده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گوینده

لغات نزدیک گوینده

پیشنهاد بهبود معانی