آخرین به‌روزرسانی:

Act As A Go-between

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

میانجیگری کردن، واسطه شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She acted as a go-between for the two parties in the dispute.

او به عنوان واسطه بین دو طرف درگیر عمل کرد.

The lawyer acted as a go-between to negotiate a settlement.

وکیل برای مذاکره برای حل و فصل، واسطه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت act as a go-between

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «act as a go-between» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/act-as-a-go-between

لغات نزدیک act as a go-between

پیشنهاد بهبود معانی