شکل جمع:
affluxesریزش، گردش، جریان، هجوم، سرازیر شدن (مایع)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Doctors observed an unusual afflux in the patient’s abdominal region.
پزشکان، جریانی غیرعادی در ناحیهی شکم بیمار مشاهده کردند.
The medication prevented the afflux of lymphatic fluid to the inflamed area.
دارو از سرازیر شدن مایع لنفاوی به ناحیهی ملتهب جلوگیری کرد.
شکل جمع afflux در زبان انگلیسی affluxes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «afflux» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afflux