فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Affordable

əˈfɔːr.də.bəl/ /əˈfɔr·də·bəl əˈfɔː.də.bəl/ /əˈfɔːdəbl

صفت تفضیلی:

more affordable

صفت عالی:

most affordable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

قابل‌خرید، قابل‌پرداخت، قابل‌تهیه، فراهم‌کردنی، در دسترس، قابل‌دسترس، قابل‌استطاعت، قابل‌تحمل، مقرون‌به‌صرفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

an affordable risk

خطر قابل‌تحمل

to make something affordable for somebody

چیزی را برای کسی فراهم آوردن، چیزی را در دسترس کسی قرار دادن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a great selection of affordable sweaters for the winter

مجموعه‌ای از ژاکت‌های مقرون‌به‌صرفه برای زمستان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد affordable

  1. adjective that you have the financial means for
    Synonyms:
    low-cost low-priced

ارجاع به لغت affordable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «affordable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affordable

لغات نزدیک affordable

پیشنهاد بهبود معانی