با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Allies

ˈælaɪz ˈælaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    allied
  • شکل سوم:

    allied
  • وجه وصفی حال:

    allying

معنی‌ها

plural
(جنگ جهانی اول) متفقین (انگلیس و فرانسه و روسیه که بعد آمریکا و ایتالیا و ژاپن به آن‌ها پیوستند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
plural
(جنگ جهانی دوم) متفقین (آمریکا و انگلیس و شوروی به‌علاوه‌ی چند کشور کوچکتر)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allies

  1. noun An associate who provides cooperation or assistance
    Synonyms: partners, confederates, associates, friends, affiliates, archduchies, auxiliaries, colleagues, abettors, supporters, relatives, helpers, fellows, comrades, backers, assistants, collaborators, accomplices, poleis, cohorts
    Antonyms: enemies, antagonists
  2. noun One nation associated with another in a common cause
    Synonyms: confederates
  3. verb To unite or be united in a relationship
    Synonyms: relates, links, joins, connects, conjoins, combines, binds, associates, affiliates
  4. verb To be formally associated, as by treaty
    Synonyms: leagues, federates, confederates, aligns
  5. noun One in helpful association with another:
    Synonyms: partners

ارجاع به لغت allies

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allies» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/allies

لغات نزدیک allies

پیشنهاد بهبود معانی