با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Alligator

ˈæləɡeɪt̬ər ˈæləɡeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    alligators

توضیحات

شکل عامیانه‌ی این لغت: gator

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی تمساح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A group of tourists spotted an alligator.
- گروهی از گردشگران یک تمساح را دیدند.
- The alligator sunned itself on the bank of the river.
- تمساح در لب رودخانه آفتاب گرفت.
noun
چرم تمساح
- The high-end jacket was made from alligator.
- این ژاکت گران‌قیمت از چرم تمساح ساخته شده بود.
- Her shoes were made from high-quality alligator.
- کفشش از چرم تمساح مرغوب درست شده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alligator

  1. noun Either of two amphibious reptiles related to crocodiles but with shorter broader snouts
    Synonyms: gator

ارجاع به لغت alligator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alligator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alligator

لغات نزدیک alligator

پیشنهاد بهبود معانی