شکل جمع:
badassesصفت تفضیلی:
more badassصفت عالی:
most badassانگلیسی آمریکایی عامیانه کلهخر، کلهشق، کلهخراب، گردنکلفت، عربدهجو، مشکلآفرین، سرسخت
She is such a badass, always taking risks.
اون خیلی کلهخرابه و همیشه ریسک میکنه.
I aspire to be a badass like her.
دلم میخواد مثل اون کلهخر باشم.
انگلیسی آمریکایی عامیانه کلهخر، کلهشق، کلهخراب، گردنکلفت، سرسخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His badass attitude earned him respect among his peers.
رفتار سرسخت او باعث احترام در بین همسالانش شد.
He was a badass gang member who never backed down from a fight.
او از اعضای کلهخراب باند بود که از هیچ دعوایی فرار نمیکرد.
انگلیسی آمریکایی عامیانه خفن، باحال، تحسینبرانگیز
Her ability to speak multiple languages makes her a badass in any conversation.
توانایی او در صحبت کردن به چندین زبان، او را در هر مکالمهای تحسینبرانگیز میکند.
That vintage motorcycle is a badass.
اون موتورسیکلت قدیمی خفنه.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «badass» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/badass