آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ آذر ۱۴۰۴

    Ballet Dancer

    معنی ballet dancer | جمله با ballet dancer

    noun phrase countable

    رقصنده‌ی باله، بالرین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    I felt weightless, light as a ballet dancer.

    مثل یک رقصنده‌ی باله احساس بی‌وزنی و سبکی کردم.

    I trained as a ballet dancer.

    من آموزش رقص باله دیدم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ballet dancer

    1. noun person who performs graceful dance
      Synonyms:
      dancer hoofer danseur danseuse coryphee prima ballerina figurant figurante company

    سوال‌های رایج ballet dancer

    معنی ballet dancer به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ballet dancer» در زبان انگلیسی به «رقصنده‌ی باله» یا «هنرمند باله» ترجمه می‌شود.

    این عبارت به فردی اشاره دارد که به صورت حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای هنر باله را تمرین و اجرا می‌کند؛ هنری که بر پایه‌ی حرکات دقیق، کنترل‌شده، منظم و زیباشناسانه بنا شده است.

    رقصنده‌ی باله برای رسیدن به سطح حرفه‌ای، سال‌ها تمرین مداوم، انضباط شدید و تقویت مهارت‌های جسمانی و ذهنی را پشت سر می‌گذارد. باله هنری است که ظرافت و قدرت را در کنار هم می‌طلبد؛ هر حرکت ظاهراً ساده، نتیجه‌ی ساعت‌ها تمرین سخت، کشش‌های مداوم، کنترل عضلانی و حفظ تعادل دقیق است. به همین دلیل، رقصندگان باله از دوران کودکی یا نوجوانی وارد آموزش‌های تخصصی می‌شوند و معمولاً تمرینات روزانه دارند.

    در اجرای حرفه‌ای، رقصنده‌ی باله نقش مهمی در انتقال احساسات، روایت داستان و ایجاد تجربه‌ای هنری برای مخاطبان دارد. حرکات ظریف دست، چرخش‌های دقیق، جهش‌های هماهنگ و وضعیت‌های استاندارد بدن همگی ابزارهایی هستند که رقصنده از طریق آن‌ها پیام و مفهوم اثر را منتقل می‌کند. موسیقی، طراحی لباس، نورپردازی و هماهنگی گروه نیز به درخشیدن عملکرد رقصنده کمک می‌کند، اما در نهایت مهارت اجرای رقصنده است که قلب اثر را تشکیل می‌دهد.

    از لحاظ جسمانی، رقصنده‌ی باله باید قدرت بدنی بالا، انعطاف‌پذیری قابل توجه، استقامت زیاد و کنترل فوق‌العاده بر عضلات خود داشته باشد. تمرینات باله اغلب شامل حرکات پایه، تمرین‌های کششی، تقویت عضلات مرکزی بدن، کار با «بار» (barre)، تمرین‌های روی انگشتان پا (pointe work) و هماهنگی گروهی است. این تمرین‌ها باعث می‌شود بدن رقصنده به مرور فرم خاصی پیدا کند که برای اجرای حرکات پیچیده ضروری است.

    از نظر فرهنگی و هنری، رقصنده‌ی باله نقشی کلیدی در حفظ و گسترش این هنر دیرینه دارد. باله یکی از قدیمی‌ترین سبک‌های رقص نمایشی در جهان است و بسیاری از آثار کلاسیک و معاصر تنها با مهارت و حضور رقصندگان حرفه‌ای قابل اجرا هستند. رقصنده‌ی باله نه‌تنها هنر را به نسل‌های آینده منتقل می‌کند، بلکه با خلق اجراهای جدید، به تحول و پویایی این سبک کمک می‌کند. این جایگاه هنری، رقصندگان باله را به افرادی تبدیل می‌کند که در هنر نمایشی نقشی ارزشمند و تأثیرگذار دارند.

    ارجاع به لغت ballet dancer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ballet dancer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ballet-dancer

    لغات نزدیک ballet dancer

    • - ballerina
    • - ballet
    • - ballet dancer
    • - balletomane
    • - balletomania
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.