رقصندهی باله، بالرین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I felt weightless, light as a ballet dancer.
مثل یک رقصندهی باله احساس بیوزنی و سبکی کردم.
I trained as a ballet dancer.
من آموزش رقص باله دیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ballet dancer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ballet-dancer