شکل جمع:
blamsصدای بلند (و ناگهانی)
I could hear distant gunshots, followed by a series of blams.
صدای شلیک گلولههای دور را میشنیدم و بهدنبال آن یک سری صداهای بلندی شنیده میشد.
My heart skipped a beat when I heard the blam of gunshots outside my window.
وقتی صدای بلند شلیک گلوله را از بیرون پنجره شنیدم، قلبم به تپش افتاد.
شترق، درق، بوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Blam! The explosion sent debris flying in all directions.
بوم! انفجار باعث شد که آوارها به تمام جهات پرت شوند.
Blam! The superhero landed with a powerful punch.
شترق! ابرقهرمان مشتی محکم زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blam