امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bookkeeping

ˈbʊkˌkiːpɪŋ ˈbʊkˌkiːpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bookkeepings

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    دفترداری
  • noun
    دفترداری، ساماندهی
    • - Their bookkeeping practices are quite archaic.
    • - روش دفترداری آنان بسیار قدیمی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bookkeeping

  1. noun accounting
    Synonyms: balancing the books, recording, auditing

ارجاع به لغت bookkeeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bookkeeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bookkeeping

لغات نزدیک bookkeeping

پیشنهاد بهبود معانی