امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bootie

ˈbuːti ˈbuːti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( bootee ) نیم‌پوتین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bootie

  1. noun A slipper that is soft and wool (for babies)
    Synonyms:
    bootee

ارجاع به لغت bootie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bootie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bootie

لغات نزدیک bootie

پیشنهاد بهبود معانی