امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bottom Feeder

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جانورشناسی نوعی ماهی که در کف دریا زندگی می‌کند و از همه‌ چیز تغذیه می‌کند، ماهی کف‌زی
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - I saw a bottom feeder in a document.
    - در یک مستند یک ماهی کف‌زی دیدم.
    - Bottom feeders eat everything.
    - ماهی‌های کف‌زی همه‌چیز می‌خورند.
    noun countable
    فرد پست و فرومایه، شخص حقیر
    - bottom feeders hanging out in seedy bars
    - افراد فرومایه که در میکده‌ها می‌پلکند.
    - He dresses like a bottom feeder.
    - مثل شخصی حقیر لباس می‌پوشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bottom feeder

    1. noun lowlife
      Synonyms: base person, bottom fish, hungry puppy, lowest common denominator, riffraff, scum, slopsucker

    ارجاع به لغت bottom feeder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bottom feeder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bottom-feeder

    لغات نزدیک bottom feeder

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند