فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brackish

ˈbrækɪʃ ˈbrækɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more brackish
  • صفت عالی:

    most brackish

معنی

  • شورمزه، بدمزه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brackish

  1. adjective somewhat salty
    Synonyms: salty, slightly salty, saline, briny, saltish, salted

ارجاع به لغت brackish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brackish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brackish

لغات نزدیک brackish

پیشنهاد بهبود معانی