فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Bracketed

American: ˈbrækɪtɪd British: ˈbrækɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    brackets
  • وجه وصفی حال:

    bracketing

معنی

برابر، مساوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bracketed

  1. verb to come or bring together in one's mind or imagination
    Synonyms:
    associated connected linked correlated coupled identified

ارجاع به لغت bracketed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bracketed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bracketed

لغات نزدیک bracketed

پیشنهاد بهبود معانی