۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Brain Fart

ˈbreɪn ˌfɑːrt ˈbreɪn ˌfɑːt

شکل جمع:

brain farts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

ناپسند هَنگ ذهنی، قفل مغزی (حالتی که فرد ناگهان چیزی را فراموش می‌کند، اشتباهی بامزه مرتکب می‌شود و یا برای لحظه‌ای تمرکز ذهنی‌اش را از دست می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She had a brain fart and put her keys in the fridge.

یه لحظه هَنگ کرد و کلیداشو توی یخچال گذاشت!

Sorry, that was a total brain fart — I meant to say Tuesday, not Thursday.

ببخشید، کامل قاطی کردم — منظورم سه‌شنبه بود نه پنج‌شنبه.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brain fart

  1. noun a brief mental lapse or failure to remember something, often in a silly or embarrassing way; a temporary moment of forgetfulness, confusion, or absentmindedness

سوال‌های رایج brain fart

شکل جمع brain fart چی میشه؟

شکل جمع brain fart در زبان انگلیسی brain farts است.

ارجاع به لغت brain fart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brain fart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brain-fart

لغات نزدیک brain fart

پیشنهاد بهبود معانی