فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bribable

American: ˈbraɪbəbl̩ British: ˈbraɪbəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    رشوه‌گیر، قابل‌رشوه‌بودن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bribable

  1. adjective Capable of being corrupted
    Synonyms: corruptible, dishonest, purchasable, venal

ارجاع به لغت bribable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bribable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bribable

لغات نزدیک bribable

پیشنهاد بهبود معانی