شکل جمع:
bricolagesهنر بریکولاژ، بداههسازی، سرهمبندی (ساخت، اصلاح یا ترکیب چیزهای جدید با استفاده از وسایل در دسترس)
Many traditional crafts are based on the principle of bricolage.
بسیاری از صنایع دستی سنتی براساس اصل بریکولاژ ساخته میشوند.
Through bricolage, she transformed discarded items into beautiful furniture.
با استفاده از بریکولاژ، او وسایل دورریختهشده را به مبلمان زیبایی تبدیل کرد.
هنر بریکولاژ، اثر بداههپردازیشده، ساختهی سرهمبندیشده، اثر تلفیقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her living room is a bricolage of vintage and contemporary styles.
اتاق نشیمن او تلفیقی از سبکهای قدیمی و مدرن است.
The artist’s latest bricolage is made from wood, glass, and metal scraps.
آخرین اثر بریکولاژ این هنرمند از قطعات چوب، شیشه و فلز ساخته شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bricolage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bricolage