گذشتهی ساده:
butted outشکل سوم:
butted outسومشخص مفرد:
butts outوجه وصفی حال:
butting outانگلیسی آمریکایی فضولی نکردن، دخالت نکردن، در کار کسی سرک نکشیدن، به کسی مربوط نبودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mary told him to butt out of her personal affairs.
ماری به او گفت که در امور شخصیاش دخالت نکند.
It's time for you to butt out and respect our privacy.
وقت آن رسیده است که در حریم خصوصی ما فضولی نکنید و به آن احترام بگذارید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «butt out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/butt-out