آخرین به‌روزرسانی:

Butterscotch

ˈbʌt̬ərskɑːtʃ ˈbʌtəskɒtʃ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

تافی کره‌ای، آب‌نبات کره‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I bought a bag of butterscotch candies from the store.

من یک پاکت تافی کره‌ای از فروشگاه خریدم.

Grandma's butterscotch pudding is my favorite dessert.

پودینگ آب‌نبات کره‌ای مادربزرگ، دسر مورد علاقه‌ی من است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد butterscotch

  1. noun a firm, sweet dish with a light brown hue that is produced by heating butter and sugar together
    Synonyms:
    caramel

ارجاع به لغت butterscotch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «butterscotch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/butterscotch

لغات نزدیک butterscotch

پیشنهاد بهبود معانی