فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cabriolet

ˌkæbriəˈleɪ ˈkæbriəleɪ

شکل جمع:

cabriolets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(خودرو) کروک، کانورتیبل (خودرویی با سقف جمع‌شونده)

Mohsen bought a luxury cabriolet to enjoy driving in the summer.

محسن خودروی کروک لوکسی خرید تا از رانندگی در تابستان لذت ببرد.

His dream car has always been a red cabriolet with leather seats.

ماشین رؤیایی او همیشه خودروی کانورتیبل قرمز با صندلی‌های چرمی بوده است.

noun countable

درشکه‌ی کروک‌دار، کالسکه‌ی سقف‌تاشو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He hired a cabriolet to take his fiancée on a romantic evening ride through the park.

او درشکه‌ی کروک‌داری کرایه کرد تا نامزدش را به گردش عاشقانه در پارک ببرد.

In the 19th century, many wealthy families owned a cabriolet for short city trips.

در قرن نوزدهم، بسیاری از خانواده‌های ثروتمند برای سفرهای کوتاه شهری کالسکه‌ی سقف‌تاشو داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cabriolet

  1. noun small two-wheeled horse-drawn carriage; with two seats and a folding hood
    Synonyms:
    cab

ارجاع به لغت cabriolet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cabriolet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cabriolet

لغات نزدیک cabriolet

پیشنهاد بهبود معانی