شکل جمع:
cabriolets(خودرو) کروک، کانورتیبل (خودرویی با سقف جمعشونده)
Mohsen bought a luxury cabriolet to enjoy driving in the summer.
محسن خودروی کروک لوکسی خرید تا از رانندگی در تابستان لذت ببرد.
His dream car has always been a red cabriolet with leather seats.
ماشین رؤیایی او همیشه خودروی کانورتیبل قرمز با صندلیهای چرمی بوده است.
درشکهی کروکدار، کالسکهی سقفتاشو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He hired a cabriolet to take his fiancée on a romantic evening ride through the park.
او درشکهی کروکداری کرایه کرد تا نامزدش را به گردش عاشقانه در پارک ببرد.
In the 19th century, many wealthy families owned a cabriolet for short city trips.
در قرن نوزدهم، بسیاری از خانوادههای ثروتمند برای سفرهای کوتاه شهری کالسکهی سقفتاشو داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cabriolet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cabriolet