همچنین میتوان از cannot help something بهجای can't help استفاده کرد.
نتوانستن، کنترل نکردن، قادر نبودن، کاری نمیتوان کرد، گریزی نیست، چارهای نیست، راهی نیست، بهناچار، لاجرم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He can’t help but laugh at the funny movie.
او نمیتواند به این فیلم خندهدار بخندد.
I can’t help but wonder what the future holds for us.
قادر نیستم که فکر نکنم آینده چهچیزی برای ما رقم میزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «can't help» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cant-help