با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Carcinogen

kɑːrˈsɪnədʒn kɑːˈsɪnədʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    carcinogens

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    ماده مولد یا مشدد سرطان، سرطان‌زا
    • - Certain chemicals are carcinogens.
    • - برخی مواد شیمیایی سرطان‌زا هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد carcinogen

  1. noun cancer-causing agent
    Synonyms: deadly chemical, health hazard, killer, mutagen, poison, toxin

ارجاع به لغت carcinogen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carcinogen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carcinogen

لغات نزدیک carcinogen

پیشنهاد بهبود معانی