خورجین، کیف مسافرتی (ساختهشده از فرش که در قرن نوزدهم در ایالات متحدهی آمریکا و در برخی کشورهای دیگر از آن استفاده میشد)
The train conductor helped the tired passenger load his heavy carpetbag onto the luggage rack.
راهنمای قطار به مسافر خسته کمک کرد تا خورجین سنگینش را روی چمدانها بگذارد.
The traveler carried his essentials in his old carpetbag during his journey.
مسافر در طول سفر وسایل ضروری خود را در کیسهی مسافرتی قدیمی خود حمل میکرد.
غیرمحلی، خوشنشین (مربوط به شمالیهای فرصتطلبی که پس از جنگ داخلی آمریکا به ایالتهای جنوبی نقلمکان کردند و با دغلکاری در پی منافع خود بودند و امروزه به افراد غیربومی که این هدف را دنبال میکنند، اطلاق میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The carpetbag politicians were not well received by the locals.
مردم محلی از سیاستمداران غیرمحلی استقبال نکردند.
The carpetbag merchants flooded the market with cheap goods, driving local businesses out of business.
تاجران غیرمحلی بازار را از اجناس ارزان پر کردند و مشاغل محلی را از میدان بهدر کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carpetbag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carpetbag