سرما خوردن (خفیف)، لرز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I think I caught a chill last night; I was shivering.
فکر کنم دیشب کمی سرما خوردم؛ داشتم می لرزیدم.
Close the window, or you'll catch a chill.
پنجره را ببند، وگرنه لرز می کنی (سرما می خوری).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «catch a chill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/catch-a-chill