امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cobalt

ˈkoʊbɒːlt ˈkəʊbɔːlt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

نماد: Co

عدد اتمی: 27

جرم اتمی: 58.933

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
شیمی عنصر شیمیایی کبالت، عنصر کبالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The jeweler crafted a beautiful necklace with cobalt stones.
- جواهرساز با سنگ‌های کبالت گردنبندی زیبا ساخت.
- Cobalt's unique properties make it valuable in the field of medicine.
- خواص منحصربه‌فرد کبالت آن را در زمینه‌ی پزشکی ارزشمند می‌کند.
- Cobalt is an essential element in the production of rechargeable batteries.
- کبالت عنصری ضروری در تولید باتری‌های قابل شارژ است.
noun uncountable
رنگ آبی لاجوردی
- She wore a cobalt dress to the party.
- او برای مهمانی لباسی به‌رنگ آبی لاجوردی پوشیده بود.
- The cobalt walls of the room added a touch of elegance.
- دیوارهای آبی لاجوردی اتاق، زیبایی خاصی را به آن افزوده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cobalt

  1. noun a chemical element that is a hard silver-white metal, used in metal mixtures and for making materials blue

ارجاع به لغت cobalt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cobalt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cobalt

لغات نزدیک cobalt

پیشنهاد بهبود معانی