گفتهها/اعمال خود را نقض کردن، ضدونقیض حرف زدن، اعمال متناقض داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her opinions on the matter contradicted herself.
نظرات او دربارهی این موضوع ضدونقیض بودند.
The report's findings seem to contradict themselves; further investigation is needed.
به نظر میرسد که یافتههای گزارش با یکدیگر تناقض دارند؛ تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contradict oneself» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contradict-oneself