فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contraindication

ˌkɑːntrəˌɪndəˈkeɪʃn ˌkɒntrəˌɪndɪˈkeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی منع مصرف، ضد اندیکاسیون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The patient's severe allergy to the medication was a contraindication for using that specific treatment.

آلرژی شدید بیمار به این دارو منع مصرف برای استفاده از آن درمان خاص بود.

Due to her medical history, surgery was considered a contraindication.

با توجه به سابقه‌ی پزشکی وی، جراحی به عنوان ضد اندیکاسیون در نظر گرفته شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contraindication

  1. noun (medicine) a reason that makes it inadvisable to prescribe a particular drug or employ a particular procedure or treatment
    Antonyms:
    indication

ارجاع به لغت contraindication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contraindication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contraindication

لغات نزدیک contraindication

پیشنهاد بهبود معانی