پزشکی منع مصرف، ضد اندیکاسیون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The patient's severe allergy to the medication was a contraindication for using that specific treatment.
آلرژی شدید بیمار به این دارو منع مصرف برای استفاده از آن درمان خاص بود.
Due to her medical history, surgery was considered a contraindication.
با توجه به سابقهی پزشکی وی، جراحی به عنوان ضد اندیکاسیون در نظر گرفته شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contraindication» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contraindication