آخرین به‌روزرسانی:

Cowboy

ˈkaʊbɔɪ ˈkaʊbɔɪ

شکل جمع:

cowboys

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cowboy

  1. noun mounted cattle hand
    Synonyms:
    rancher cattleman stockman cowhand herdsman drover wrangler cowpoke vaquero buckaroo gaucho cowpuncher bronco bronco-buster

Idioms

cowboys and indians

(بازی کودکان) جنگ سرخ‌پوستی، دو دسته شدن بچه‌ها (مثل کابوی‌ها و سرخپوستان و جنگ ساختگی آنها)

سوال‌های رایج cowboy

شکل جمع cowboy چی میشه؟

شکل جمع cowboy در زبان انگلیسی cowboys است.

ارجاع به لغت cowboy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cowboy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cowboy

لغات نزدیک cowboy

پیشنهاد بهبود معانی