فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crapshoot

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    اتفاق شانسی، چیری که متکی بر شانس و اقبال است، چیز ریسکی یا پیش‌بینی‌ناپذیر
    • - Is buying a computer always a crapshoot?
    • - آیا کامپیوتر خریدن یک چیز شانسی است؟
    • - Honestly, a lot of it was instincts, and a lot of it was a total crapshoot.
    • - راستش را بخواهی بخش عمده‌اش بر اساس غریزه‌ام بود و بخش عمده‌ی دیگر بخت و اقبال
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crapshoot

  1. noun big chance
    Synonyms: iffy proposition, risk, risky business, shot in the dark, spin of the roulette wheel

ارجاع به لغت crapshoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crapshoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crapshoot

لغات نزدیک crapshoot

پیشنهاد بهبود معانی