فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cremate

ˈkriːmeɪt krəˈmeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cremated
  • شکل سوم:

    cremated
  • سوم شخص مفرد:

    cremates
  • وجه وصفی حال:

    cremating

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    سوزانیدن و خاکستر کردن
    • - Hindus cremate dead bodies.
    • - هندوها اجساد مردگان را می‌سوزانند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cremate

  1. verb
    Synonyms: burn, char, incinerate, incremate, scorch

ارجاع به لغت cremate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cremate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cremate

لغات نزدیک cremate

پیشنهاد بهبود معانی