فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Incinerate

ɪnˈsɪnəreɪt ɪnˈsɪnəreɪt

گذشته‌ی ساده:

incinerated

شکل سوم:

incinerated

سوم‌شخص مفرد:

incinerates

وجه وصفی حال:

incinerating

معنی

adverb

خاکستر کردن، سوزاندن، با آتش سوختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incinerate

  1. verb reduce to ashes
    Synonyms:
    burn consume torch scorch cremate combust ignite light flame blaze set a match to scald parch

ارجاع به لغت incinerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incinerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incinerate

لغات نزدیک incinerate

پیشنهاد بهبود معانی