فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Incinerate

ɪnˈsɪnəreɪt ɪnˈsɪnəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    incinerated
  • شکل سوم:

    incinerated
  • سوم شخص مفرد:

    incinerates
  • وجه وصفی حال:

    incinerating

معنی

  • adverb
    خاکستر کردن، سوزاندن، با آتش سوختن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد incinerate

  1. verb reduce to ashes
    Synonyms: blaze, burn, combust, consume, cremate, flame, ignite, light, parch, scald, scorch, set a match to, torch

ارجاع به لغت incinerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incinerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incinerate

لغات نزدیک incinerate

پیشنهاد بهبود معانی