فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cross-index

ˌkrɔsˈɪndɛks ˌkrɒsˈɪndɛks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    نمایه کردن (تقابلی)، ارجاع دادن، دارای فهرست بازگشت کردن، فهرست راهنما نوشتن
    • - The librarian cross-indexed the books by author and subject for easier access.
    • - کتابدار برای دسترسی آسان‌تر، کتاب ها را بر اساس نویسنده و موضوع نمایه کرد.
    • - The archivist cross-indexed the historical documents according to their dates and locations.
    • - آرشیودار اسناد تاریخی را با توجه به تاریخ و مکان آن‌ها دارای فهرست بازگشت کرد.
  • noun
    فهرست راهنما (اماکن و اسامی و غیره)، فهرست تقابلی
    • - The librarian used a cross-index to quickly find the book on the shelf.
    • - کتابدار از فهرست راهنما برای یافتن سریع کتاب در قفسه استفاده کرد.
    • - The cross-index of the encyclopedia allowed for easy reference to related articles.
    • - فهرست تقابلی دایره‌المعارف امکان ارجاع آسان به مقالات مرتبط را فراهم می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cross-index

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross-index» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-index

لغات نزدیک cross-index

پیشنهاد بهبود معانی