نمایه کردن (تقابلی)، ارجاع دادن، دارای فهرست بازگشت کردن، فهرست راهنما نوشتن
The librarian cross-indexed the books by author and subject for easier access.
کتابدار برای دسترسی آسانتر، کتاب ها را بر اساس نویسنده و موضوع نمایه کرد.
The archivist cross-indexed the historical documents according to their dates and locations.
آرشیودار اسناد تاریخی را با توجه به تاریخ و مکان آنها دارای فهرست بازگشت کرد.
فهرست راهنما (اماکن و اسامی و غیره)، فهرست تقابلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The librarian used a cross-index to quickly find the book on the shelf.
کتابدار از فهرست راهنما برای یافتن سریع کتاب در قفسه استفاده کرد.
The cross-index of the encyclopedia allowed for easy reference to related articles.
فهرست تقابلی دایرهالمعارف امکان ارجاع آسان به مقالات مرتبط را فراهم میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cross-index» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cross-index