شکل جمع:
cruisersرزمناو، کشتی جنگی
The cruiser was surrounded by the enemy.
رزمناو در محاصرهی دشمن قرار گرفت.
The navy deployed several cruisers to patrol the disputed waters.
نیروی دریایی چندین کشتی جنگی را برای گشتزنی در آبهای مورد مناقشه مستقر کرد.
سفر قایق تفریحی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We enjoyed a relaxing day on the cruiser.
از یک روز آرام در کشتی تفریحی لذت بردیم.
We spent the weekend on a luxurious cruiser.
آخر هفته را در یک قایق تفریحی مجلل گذراندیم.
ماشین پلیس
The police officer hopped into the cruiser.
افسر پلیس سوار ماشین پلیس شد.
The officer parked the cruiser.
افسر ماشین پلیس را پارک کرد.
گشتزن (شخص)
The cruiser sat at the bar, sipping on a cocktail and watching the crowd.
گشتزن در بار نشسته بود، کوکتل مینوشید و جمعیت را تماشا میکرد.
The cruiser strolled along the beach.
گشتزن در امتداد ساحل قدم زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cruiser» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cruiser