CTO مخفف عبارت Chief Technology Officer است.
تکنولوژی کسبوکار مدیر ارشد فناوری، مدیر فناوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our startup is looking to hire a skilled CTO with experience in AI.
استارتاپ ما بهدنبال استخدام یک مدیر فناوری کارآزموده و دارای تجربه در زمینهی هوش مصنوعی است.
The CTO's leadership has significantly improved our product's performance.
رهبری مدیر ارشد فناوری بهطور قابلتوجهی عملکرد محصول ما را بهبود بخشیده است.
During the meeting, the CTO emphasized the importance of cybersecurity.
در این دیدار، مدیر ارشد فناوری بر اهمیت امنیت سایبری تاکید کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «CTO» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cto