شکل جمع:
cuffinsمرد، جوانک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was a tall and handsome cuffin.
او مرد قدبلند و خوشتیپی بود.
The cuffin's style was impeccable.
استایل اون جوانک بیعیبنقص بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cuffin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuffin