فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cuffin

ˈkʌfɪn ˈkʌfɪn

شکل جمع:

cuffins

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun slang countable informal

مرد، جوانک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He was a tall and handsome cuffin.

او مرد قدبلند و خوش‌تیپی بود.

The cuffin's style was impeccable.

استایل اون جوانک بی‌عیب‌نقص بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cuffin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cuffin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuffin

لغات نزدیک cuffin

پیشنهاد بهبود معانی