شکل جمع:
customs officersهمچنین میتوان از customs official و customs agent بهجای customs officer استفاده کرد.
مأمور گمرک، افسر گمرک (مسئول نظارت بر ورود و خروج کالاها و افراد در مرزهای هر کشور)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The customs officer checked our luggage.
مأمور گمرک چمدانهایمان را بررسی کرد.
The customs officer asked questions about our travel plans.
افسر گمرک در مورد برنامههای سفرمان سؤالاتی را پرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «customs officer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/customs-officer