فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Customs Officer

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    customs officers

توضیحات

همچنین می‌توان از customs official و customs agent به‌جای customs officer استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مأمور گمرک، افسر گمرک (مسئول نظارت بر ورود و خروج کالاها و افراد در مرزهای هر کشور)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The customs officer checked our luggage.
- مأمور گمرک چمدان‌هایمان را بررسی کرد.
- The customs officer asked questions about our travel plans.
- افسر گمرک در مورد برنامه‌های سفرمان سؤالاتی را پرسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد customs officer

  1. noun a government official responsible for enforcing laws and regulations related to the import and export of goods across national borders

ارجاع به لغت customs officer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «customs officer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/customs-officer

لغات نزدیک customs officer

پیشنهاد بهبود معانی