شکل جمع:
daisiesهمچنین میتوان از oxeye daisy به جای daisy استفاده کرد.
گیاهشناسی گل مروارید، گل مینا، گل بابونه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The daisy bloomed beautifully in the meadow.
گل بابونه بهزیبایی در چمنزار شکوفا شد.
She plucked a daisy from the field and tucked it behind her ear.
او یک گل مروارید را از مزرعه چید و پشت گوشش گذاشت.
(شخص یا چیزی) درجهیک، عالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My new phone is a daisy, it works flawlessly.
گوشی جدیدم عالی است و بیعیبونقص کار میکند.
She's such a daisy at her job.
او در کارش درجهیک است.
(عامیانه) مردن و دفن شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «daisy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daisy