با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Daisy

ˈdeɪzi ˈdeɪzi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    daisies

توضیحات

همچنین می‌توان از oxeye daisy به‌ جای daisy استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    گیاه‌شناسی گل مروارید، گل مینا، گل بابونه
    • - The daisy bloomed beautifully in the meadow.
    • - گل بابونه به‌زیبایی در چمنزار شکوفا شد.
    • - She plucked a daisy from the field and tucked it behind her ear.
    • - او یک گل مروارید را از مزرعه چید و پشت گوشش گذاشت.
  • noun countable
    (شخص یا چیزی) درجه‌یک، عالی
    • - My new phone is a daisy, it works flawlessly.
    • - گوشی جدیدم عالی است و بی‌عیب‌ونقص کار می‌کند.
    • - She's such a daisy at her job.
    • - او در کارش درجه‌یک است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Idioms

ارجاع به لغت daisy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daisy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/daisy

لغات نزدیک daisy

پیشنهاد بهبود معانی