به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Day Care

ˈdeɪˈker deɪkeə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    کودک‌داری، مهد کودک
    • - Nurseries provide day care for fifty percent of children under five.
    • - مهد کودک‌ها پنجاه درصد بچه‌های زیر پنج سال را نگهداری می‌کنند.
    • - inadequate day-care services
    • - خدمات ناکافی مهد کودک
    • - It's so expensive to have two children in day care.
    • - فرستادن دو کودک به مهد کودک بسیار پرهزینه است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد day care

  1. noun childcare during the day
    Synonyms: after-school care, child care, créche, daycare, day nursery, infant school, nursery, nursery school, playschool, preschool
  2. noun child care center
    Synonyms: babysitter, kindergarten, nursery school, playgroup, pre-K, pre-school

ارجاع به لغت day care

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «day care» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/day-care

لغات نزدیک day care

پیشنهاد بهبود معانی