با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Day In, Day Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb idiom phrase
(در مورد چیزهای خسته‌کننده و ملال‌آور) به‌طور همیشگی، دائماً، مکرراً، به‌طور یکنواخت، (عامیانه) همیشه‌ی خدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I worked with you day in, day out.
- همیشه‌ی خدا باهات کار می‌کردم.
- They work tirelessly, day in, day out, to meet their goals.
- آنها دائماً خستگی‌ناپذیرانه کار می‌کنند تا به اهداف‌شان برسند.
- I do the same things day in, day out.
- همیشه‌ی خدا همین کارا رو انجام می‌دم.
- He studies diligently day in, day out, hoping to ace his exams.
- به امید کسب موفقیت در امتحاناتش، او به‌طوریکنواخت و با پشتکار مطالعه می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد day in, day out

  1. adverb all the time, (especially of something boring) done or happening every day for a long period of time
    Synonyms: everyday, month in month out, on and on, regularly, week in week out, without exception, year in year out

ارجاع به لغت day in, day out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «day in, day out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/day-in-day-out

لغات نزدیک day in, day out

پیشنهاد بهبود معانی