فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Day Of Reckoning

ˌdeɪ əv ˈreknɪŋ ˌdeɪ əv ˈreknɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun singular
    روز حساب
    • - The day of reckoning arrived, and he had to face the consequences of his actions.
    • - روز حساب فرا رسید و او باید با عواقب اعمال خود روبه‌رو می‌شد.
    • - After years of deceit, he could no longer escape the day of reckoning for his misdeeds.
    • - پس از سال‌ها فریب، دیگر نتوانست از روز حساب اعمال ناشایستش بگریزد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد day of reckoning

  1. noun day of God's judgment of the human race
    Synonyms: crack of doom, day of doom, Day of Judgment, doom, Doomsday, end of the world, Judgment Day, Last Judgment, trumpet of doom

ارجاع به لغت day of reckoning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «day of reckoning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/day-of-reckoning

لغات نزدیک day of reckoning

پیشنهاد بهبود معانی