فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Departmental

ˌdiːpɑːrtˈmentl̩ ˌdiːpɑːtˈmentl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    اداری ،شعبه‌ای ،رشته‌ای
    • - The history professors convened their first departmental meeting.
    • - استادان تاریخ اولین جلسه‌ی گروه خود را تشکیل دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت departmental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «departmental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/departmental

لغات نزدیک departmental

پیشنهاد بهبود معانی