فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Despond

dɪˈspɒnd dɪˈspɒnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    تنگدل شدن، دلسرد شدن، افسرده شدن، مأیوس شدن، یأس
    • - Despite repeated defeats, he did not despond.
    • - باوجود شکست‌های پی‌درپی دل‌سرد نشد.
    • - the slough of despond
    • - ورطه‌ی نومیدی و غم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد despond

  1. verb To lose all hope
    Synonyms: despair, give up
  2. noun Utter lack of hope
    Synonyms: despair, desperateness, desperation, despondence, despondency, hopelessness

ارجاع به لغت despond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/despond

لغات نزدیک despond

پیشنهاد بهبود معانی