فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Despond

dɪˈspɒnd dɪˈspɒnd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

تنگدل شدن، دلسرد شدن، افسرده شدن، مأیوس شدن، یأس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Despite repeated defeats, he did not despond.

باوجود شکست‌های پی‌درپی دل‌سرد نشد.

the slough of despond

ورطه‌ی نومیدی و غم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد despond

  1. verb to lose all hope
    Synonyms:
    give up despair
  1. noun utter lack of hope
    Synonyms:
    hopelessness despair desperation desperateness despondency despondence

ارجاع به لغت despond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/despond

لغات نزدیک despond

پیشنهاد بهبود معانی