Despond

dɪˈspɒnd dɪˈspɒnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
تنگدل شدن، دلسرد شدن، افسرده شدن، مأیوس شدن، یأس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Despite repeated defeats, he did not despond.
- باوجود شکست‌های پی‌درپی دل‌سرد نشد.
- the slough of despond
- ورطه‌ی نومیدی و غم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد despond

  1. verb to lose all hope
    Synonyms:
    give up despair
  1. noun utter lack of hope
    Synonyms:
    hopelessness despair desperation desperateness despondency despondence

ارجاع به لغت despond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/despond

لغات نزدیک despond

پیشنهاد بهبود معانی