به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Differential

ˌdɪfəˈrenʃl ˌdɪfəˈrenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    تفاضلی، افتراقی، تشخیص‌دهنده، (مکانیک) دیفرانسیل، (ریاضی) مشتقه، دارای ضریب متغیر
    • - differential rates
    • - نرخ‌های متفاوت
    • - differential diagnosis
    • - (پزشکی) تشخیص افتراقی
    • - differential qualities
    • - صفات متمایزکننده
    • - differential gearbox
    • - جعبه دنده‌ی دیفرانسیل
    • - differential geometry
    • - هندسه‌ی وابردی، هندسه‌ی دیفرانسیل
    • - differentials in the employees' salaries
    • - ناهمسانی‌های حقوق کارمندان
    • - differential operator
    • - تفاضلی
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد differential

  1. noun The result of mathematical differentiation; the instantaneous change of one quantity relative to another; df(x)/dx
    Synonyms: derived-function, derivative, differential coefficient, first derivative
  2. noun A bevel gear that permits rotation of two shafts at different speeds; used on the rear axle of automobiles to allow wheels to rotate at different speeds on curves
    Synonyms: differential-gear

ارجاع به لغت differential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «differential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/differential

لغات نزدیک differential

پیشنهاد بهبود معانی