شکل جمع:
dilutionsرقیقسازی، کاهش غلظت، رقیق شدگی، محلول رقیق، محلول آبکی
The scientist carefully controlled the dilution of the acid to ensure safety.
دانشمند رقیقسازی اسید را بادقت کنترل کرد تا ایمنی را تضمین کند.
Excessive dilution of the juice made it taste too watery.
رقیقشدگی بیش از حد آبمیوه باعث شد که طعم آن بسیار آبکی شود.
A slight dilution of the disinfectant is necessary for household use.
کاهش غلظت جزئی ضدعفونیکننده برای استفاده خانگی ضروری است.
The chemist poured the dilution into a glass bottle for further testing.
شیمیدان محلول رقیق را داخل بطری شیشهای ریخت تا آزمایشهای بیشتری روی آن انجام شود.
the dilution of paint with thinner
رقیق کردن رنگ با تینر
کاهش، تضعیف، کمرنگ شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Many people believe that online education has led to a dilution of academic standards.
بسیاری از مردم معتقدند که آموزش آنلاین باعث کاهش استانداردهای آموزشی شده است.
The company’s attempt to appeal to a wider audience led to a dilution of its core values.
تلاش شرکت برای جذب مخاطبان بیشتر منجر به کمرنگ شدن ارزشهای اصلی آن شد.
Some argue that globalization has resulted in a dilution of cultural identity.
برخی معتقدند که جهانیشدن منجر به تضعیف هویت فرهنگی شده است.
the dilution of our moral standards
تضعیف معیارهای اخلاقی ما
اقتصاد کاهش ارزش سهام، افت ارزش سهام، تضعیف ارزش سهام (بهدلیل افزایش تعداد آن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The sudden dilution of shares caused a sharp decline in the stock price.
تضعیف ارزش ناگهانی سهام باعث کاهش شدید قیمت آن شد.
Investors were worried about the dilution of shares after the company announced plans to issue more stock.
سرمایهگذاران نگران افت ارزش سهام پساز اعلام برنامهی شرکت برای انتشار سهام بیشتر بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dilution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dilution