Dist

dɪst dɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • abbreviation
    فاصله (distance)
    • - The dist between the two cities is 200 miles.
    • - فاصله‌ی بین این دو شهر ۲۰۰ مایل است.
    • - She measured the dist between the two points on the map.
    • - او فاصله‌ی بین دو نقطه روی نقشه را اندازه گرفت.
  • abbreviation
    ناحیه، بخش (district)
    • - Our school is located in the industrial dist.
    • - مدرسه‌ی ما در ناحیه‌ی صنعتی واقع شده است.
    • - the residential dist
    • - بخش مسکونی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت dist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dist

لغات نزدیک dist

پیشنهاد بهبود معانی