فاصله (distance)
The dist between the two cities is 200 miles.
فاصلهی بین این دو شهر ۲۰۰ مایل است.
She measured the dist between the two points on the map.
او فاصلهی بین دو نقطه روی نقشه را اندازه گرفت.
ناحیه، بخش (district)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our school is located in the industrial dist.
مدرسهی ما در ناحیهی صنعتی واقع شده است.
the residential dist
بخش مسکونی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dist