فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Distaff

ˈdɪstæf ˈdɪstɑːf

معنی

noun

التی که گلوله پشم نریشته راروی آن نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می‌پیچند، (مج) نفوذ زنان، زن، فرموک، دشکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distaff

  1. noun women in general
    Synonyms:
    womenfolk womankind womanhood femininity muliebrity
  1. adjective of, relating to, or characteristic of women
    Synonyms:
    female feminine womanly womanish

Idioms

on the distaff side

از طرف مادر، از سوی مادر

ارجاع به لغت distaff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distaff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distaff

لغات نزدیک distaff

پیشنهاد بهبود معانی